ایثارگران ثارالله |
از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
1- و از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت یکى این است که آن حضرت بنا به نقل صاحب کتاب مکارم الاخلاق وقتى مىخواست موى سر و محاسن شریف خود را بشوید با سدر مىشست. (58)
2- و در جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد از آباى گرامش از على(ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا(ص) همیشه موى خود را شانه می زد و اغلب با آب شانه مىکرد و مىفرمود: آب براى خوشبو کردن مؤمن کافى است. (59)
3- و در کافى به سند خود از ابى عبدالله (ع) نقل کرده که فرمود: یکى از سنتها گرفتن ناخن ها است.
4- و در فقیه مىگوید: روایت شده که یکى از سنتها، دفن کردن مو و ناخن و خون است. (60)
5- و نیز به سند خود از محمد بن مسلم نقل مىکند که از حضرت ابى جعفر از خضاب پرسید، آن جناب فرمود: رسول خدا(ص) همواره خضاب می کرد. (61)
6- و در کتاب مکارم است که رسول خدا(ص) همواره روغن به بدن خود مىمالید. (62)
آداب آن جناب در سفر
1- و از جمله آداب آن حضرت در سفر ـ به طورى که در فقیه به سند خود از عبدالله سنان از ابى جعفر(ع) نقل کرده ـ این بود که: آن جناب بیشتر در روز پنج شنبه مسافرت مىکرد. (77)
و در این معنا احادیث بسیارى است.
2- و در کتاب امان الاخطار و کتاب مصباح الزائر آمده است که صاحب کتاب عوارف المعارف گفته: رسول خدا هر وقت مسافرت می رفت پنج چیز با خود برمىداشت: 1 ـ آئینه 2 ـ سرمه دان 3 ـ شانه 4 ـ مسواک 5 ـ و در روایت دیگرى دارد که مقراض را هم همراه خود مىبرد. (78)
این روایت را در کتاب مکارم و جعفریات نیز نقل کرده است.
3- و در کتاب مکارم از ابن عباس نقل کرده که گفت: رسول خدا (ص) وقتى راه مىرفت طورى با نشاط مىرفت که به نظر مىرسید خسته و کسل نیست. (79)
4- و در فقیه به سند خود از معاویة بن عمار از ابى عبدالله (ع ) نقل کرده که فرمود: رسول خدا(ص) در سفر هر وقت از بلندی ها سرازیر مىشد مىگفت: "لا اله الا الله" و هر وقت بر بلندی ها بالا مىرفت مىگفت: "الله اکبر". (80)
5- و در کتاب لب اللباب تالیف قطب روایت شده که رسول خدا (ص) از هیچ منزلى کوچ نمىکرد مگر این که در آن منزل دو رکعت نماز مىخواند و مىفرمود: این کار را براى این مىکنم که این منازل به نمازى که در آنها خواندهام شهادت دهند. (81)
6- و در کتاب فقیه مىگوید: رسول خدا(ص) وقتى با مؤمنین خدا حافظى مىفرمود مىگفت : خداوند تقوا را زاد و توشه شما قرار دهد، و به هر خیرى مواجهتان سازد و هر حاجتى را از شما برآورده کند و دین و دنیاى شما را سالم و ایمن سازد و شما را به سلامت و با غنیمت فراوان برگرداند. (82)
روایاتى در باره آداب حضرتش در پوشاک و متعلقات آن
1- و از جمله آداب آن حضرت در پوشیدنىها و متعلقات آن یکى همان است که غزالى در کتاب احیاء العلوم نقل کرده که: رسول خدا(ص) هر قسم لباسى که برایش فراهم می شد مىپوشید، چه لنگ، چه عبا، چه پیراهن، چه جبه و امثال آن، و از لباس سبز رنگ خوشش مىآمد، و بیشتر لباس سفید مىپوشید و مىفرمود:
زنده هاى خود را سفید بپوشانید و مردههاى خود را هم در آن کفن کنید، و بیشتر اوقات قبائى را که در جوف آن لایه داشت مىپوشید، چه در جنگ و چه در غیر آن، و براى آن حضرت قبائى بود از سندس که وقتى آن را مىپوشید از شدت سفیدى به زیبائیش افزوده مىشد، و تمامى لباسهایش تا پشت پایش بلند بود، و إزار را روى همه لباسها مىپوشید و آن تا نصف ساق پایش بود. و همواره پیراهنش را با شال مىبست و چه بسا در نماز و غیر نماز کمربند آن را باز مىکرد، و آن حضرت عبائى داشت که با زعفران رنگ شده بود، و بسیار اتفاق مىافتاد که تنها همان را به دوش گرفته و با مردم به نماز مىایستاد، کما این که بسیار مىشد که تنها یک کساء مىپوشید ، و براى آن حضرت کسائى بود که بار لائیش پشم بود و آن را مىپوشید و مىفرمود:
من هم بندهاى هستم و لباس بندهها را مىپوشم، علاوه بر این، دو جامه دیگر هم داشت که مخصوص روز جمعه و نماز جمعهاش بود، و بسیار اتفاق مىافتاد که تنها یک سرتا سرى مىپوشید بدون جامه دیگر و دو طرف آن را در بین دو شانه خود گره می زد، و غالبا با آن سرتا سرى بر جنازهها نماز می خواند و مردم به آن جناب اقتدا مىکردند، و چه بسا در خانه هم تنها با یک إزار نماز مىخواند و آن را به خود مىپیچید و گوشه چپ آن را به شانه راست و گوشه راستش را به شانه چپ مىانداخت. و چه بسا نماز شب را با إزار اقامه مىکرد و آن طرفش را که طره داشت به دوش مىافکند و با این حالت نماز مىگذاشت، و نیز آن حضرت کساء سیاه رنگى داشت که آن را به کسى بخشید، ام سلمه پرسید: پدر و مادرم فدایت باد کساء سیاه شما چه شد؟ فرمود : به دیگرى پوشاندمش، ام سلمه عرض کرد هرگز زیباتر از سفیدى تو در سیاهى آن کسا ندیدم .
انس مىگوید: خیلى از اوقات آن حضرت را مىدیدم که نماز ظهر را با ما، در یک شمله (قطیفه کوچک) مىخواند در حالتى که دو طرفش را گره زده بود، رسول خدا (ص) همیشه انگشتر به دست مىکرد، و بسیار مىشد که از خانه بیرون مىآمد در حالى که نخى به انگشترى خود بسته بود تا به آن وسیله به یاد کارى که مىخواست انجام دهد بیافتد، و با همان انگشتر نامهها را مُهر مىکرد و مىفرمود مهر کردن نامهها بهتر است از تهمت، خیلى از اوقات شب کلاه، در زیر عمامه و یا بدون عمامه به سر مىگذاشت و خیلى از اوقات آن را از سر خود برمىداشت و به عنوان ستره (84) پیش روى مىگذاشت و به طرف آن نماز مىکرد، و چه بسا که عمامه به سر نداشت تنها شالى به سر و پیشانى خود مىپیچید، رسول خدا (ص) عمامهاى داشت که آن را "سحاب" مىگفتند، و آن را به على(ع) بخشید، و گاهى که على(ع) آن را به سر مىگذاشت و مىآمد رسول خدا (ص) مىفرمود على دارد با "سحاب" مىآید.
همیشه لباس را از طرف راست مىپوشید و مىگفت: "الحمد لله الذى کسانى ما اوارى به عورتى و اتجمل به فى الناس؛ حمد خدائى را که مرا به چیزى که خود را به آن پنهان کنم و خود را در بین مردم به آن زینت دهم پوشانید" و وقتى لباسى از تن خود بیرون مىکرد از طرف چپ آن را از تن خارج مىنمود، و هر وقت لباسى نو مىپوشید، لباس کهنهاش را به فقیرى مىداد و مىگفت: هیچ مسلمانى نیست که با لباس کهنه خود مسلمانى را بپوشاند و جز براى خدا نپوشاند مگر این که آنچه را که از او پوشانیده از خودش در ضمانت خدا و حرز و خیر او خواهد درآمد، هم در دنیا و هم در آخرت.
و آن حضرت زیراندازى از پوست داشت که بار آن از لیف خرما بود، و در حدود دو ذراع طول و یک ذراع و یک وجب عرض داشت، و عبائى داشت که آن را هر جا که مىخواست بنشیند دو تا کرده و زیرش مىگسترانیدند، و غالبا روى حصیر مىخوابید.
آداب آن حضرت در خوردنی ها و آشامیدنىها
1- و از جمله آداب آن حضرت در خوردنی ها و آشامیدنی ها و متعلقات سفره یکى آنست که در کتاب کافى آن را به سند خود از هشام بن سالم و غیر او از ابى عبدالله (ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا(ص) هیچ چیزى را دوست تر از این نمىداشت که دائما گرسنه و از خدا خائف باشد. (103)
2- و در کتاب احتجاج به سند خود از موسى بن جعفر از آباى گرامیش از امام حسین (ع) حدیث طویلى نقل کرده که همه، جوابهائى است که على(ع) در پاسخ سؤالات مردى یهودى از اهل شام مىداده، در ضمن مىرسد به اینجا که یهودى از امیرالمؤمنین(ع) پرسید: مردم مىگویند عیسى مردى زاهد بوده آیا همینطور است؟
حضرت فرمود: آرى چنین است ولیکن محمد(ص) از همه انبیاء زاهد تر بود، زیرا هیچ وقت سفرهاى از طعام برایش چیده نشد و هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم هیچ وقت شکمش سیر نشد و سه شبانه روز گرسنه مىماند. (104)
3- و در امالى صدوق از عیص بن قاسم روایت شده که گفت: خدمت حضرت صادق(ع) عرض کردم حدیثى از پدرت روایت شده که فرمود: رسول خدا (ص) از نان گندم سیر نشد، آیا این روایت صحیح است. فرمود: نه، زیرا رسول خدا(ص) اصلا نان گندم نخورد، و از نان جو هم یک شکم سیر نخورد. (105)
4- و در کتاب دعوات قطب روایت شده که رسول خدا(ص) در حال تکیه غذا نخورد مگر یک مرتبه که آن هم نشست و از در معذرت گفت: بارالها من بنده و رسول توام. (106)
این معنا را کلینى و شیخ به طریق زیادى نقل کردهاند و هم چنین صدوق و برقى و حسین بن سعید نیز در کتاب زهد آورده اند.
[ پنج شنبه 90/4/9 ] [ 1:3 صبح ] [ امیر زینلی ]
|
|
[ طراحی : امیر زینلی ] [ Weblog Themes By : hasaninya ] |